در مسیر آسمان



دانشگاه آزاد اسلامی قم   اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی برای مدیران مدارس استاد: جناب آقای دکتر بختیاری

رشته مدیریت آموزشی دکتری                                                       دانشجو: نفیسه علمی نیک

درس: روش های برنامه ریزی                                                         تاریخ: 9/3/1398



مقدمه:  برنامه ریزی از عوامل موثر در شاخص های توسعه بوده و اهمیت فراوانی در این رابطه دارد. یکی از انواع برنامه ریزی در نظام تربیتی برنامه ریزی درسی است. لازم است همه کسانی که به نوعی با تربیت و آموزش فرزندان سروکار دارند با برنامه ریزی درسی تاریخچه و روش ها و الگوهای پیاده سازی آن آشنا باشند.  این جستار به اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی برای مدیران مدارس پرداخته است.

 

فصل اول نظام آموزش و پرورش:

     تعریف سیستم یا نظام: مجموعه ای از اجزا و روابط میان آنها که توسط ویژگی هایی معین ، به هم وابسته یا مرتبط می شوند و این اجزا با محیط شان یک کل را تشکیل می دهند.

در صورتی که نظام آموزش و پرورش رسمی را به عنوان سیستمی اجتماعی در نظر بگیریم می توان آن را با مفاهیم سه گانه ی درون داده ها، فراگرد و برون داده ها تصور کرد:

نظام آموزش و پرورش برای انجام ماموریت رسمی خود( تحقق هدف های آموزش و پرورش رسمی در جامعه) منابع مورد نیاز خود را به صورت درون داده ها( دانش و معرفت موجود در جامعه، ارزش های معتبر و مورد اعتقاد، هدف های مطلوب ، منابع مالی و مادی) از جامعه می گیرد. سپس از طریق فراگردهای پیچیده ای که مستم استفاده از ساختار سازمانی افراد انسانی و تکنولوژی و ایفای وظایف معینی است دانش آموزان را تحت آموزش و پرورش قرار می دهد و سرانجام نتیجه کار( برون داده های ) خود را به صورت افرادی که از جهات مختلف تغییر یافته و صلاحیت و شایستگی پیدا کرده اند به جامعه تحویل می دهد.

 

اهمیت آموزش و پرورش:

1-     نقش آموزش و پرورش در ابعاد مختلف توسعه:هم ابزاری مهم برای تسعه بوده و هم یکی از اهداف توسعه محسوب میشود.

·         در رشد و توسعه اجتماعی: آنچه مورد تغییر و تحول اجتماعی می گردد تحول فکری بشر است که بر اثر آموزش و پرورش حاصل می شود. آموزش و پرورش ضمن ایجاد آمادگی در فرد به منظور رفع نیازهای مادی و معنویش وی را در برطرف نمودن نیازمندی های جمعی یاری می رساند. تعلیم و تربیت عامل روشنگری و تحرک انگیزی جهت تسریع نهضت های اجتماعی است و به طور منطقی یک عامل گسترش دهنده رفاه اجتماعی و هماهنگ کننده شخصیت های جوان اجتماع با تغییرات سریع است.

·         در رشد و توسعه فرهنگی: توسعه فرهنگی فرایندی پویاست که عبارتست از پربار سازی فرنگی، تحکیم جنبه های مختلف تجلیات فرهنگی، فراهم سازی امکانات فرهنگی برای کلیه افراد . نیروی محرکه هر فرهنگی ناشی از میزان آموزشی است که در آن جامعه ارائه میشود. از آن جا که اموزش و پرورش قابلیت های افراد را افزایش می  دهد و استعدادهای آنان را شکوفا می سازد بنابراین با افزایش میزان آموزش میتوان سبب تحولات فرهنگی شد که سرانجام باعث رشد و پیشرفت و بهره وری می گردند.

·         در رشد و توسعه اقتصادی:امروزه افراد خانواده ها و دولت ها تمایل زیادی به سرمایه گذاری در بخش آموزش از خود نشان می دهند چرا که آموزش و پرورش از یک سو قابلیت های نیروی انسانی را ارتقا می بخشد و در شکوفا ساختن استعدادهای نقش دارد از سوی دیگر نیروی کار رابرای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا می سازد. دقیقا به همین دلیل است که کشورهای توسعه یافته منابع بیشتری را به این بخش اختصاص می دهند.

 

2-     آموزش و پرورش و برابری فرصت های آموزشی:

منظور از برابری فرصت های آموزشی برخورداری برابر و داشتن شانس مساوی کلیه لازم التعلیمان برای ورود به نظام آموزشی و برخورداری از کلاس و برنامه های آموزشی مطلوب، معلمان متخصص، امکانات و تجهیزات آموزشی و نیز فضای مناسب آموزشی است.

·         برابری فرصت های آموزشی در بعد کلان : به عنوان شاخص جامعه توسعه یافته در نظر گرفته میشود .

·         در بعد خردبرابری فرصت ها سازوکاری است که موجب شکوفا شدن اندیشه های خلاق شده و امکان پرورش قابلیت ها را برای همه به طور مساوی فراهم می سازد. این امر در وهله اول نیازمند رفع موانع پیشرفت شخصی افراد جامعه است.

 

در جهت رفع نابرابری های آموزشی کاربست های ذیل موثر است:

·         احداث مدرسه در نزدیکی محل تحصیل دختران

·         کاهش هزینه های والدین از طریق اعطای بورس تحصیلی

·         تهیه برنامه درسی متناسب برای زندگی روزمره دختران

·         افزایش مشارکت جامعه

·         تمرکز زدایی

·         نظام های آمزشی متنوع

 

آموزش و پرورش کارامد:

کارامدی معادل کارایی   efficienecy برای توصیف ارتباط میان داده ها و ستانده ها به کار می رود.

هر چه میزان کارایی یک نظام آموزشی بیشتر باشد بازدهی آن نسبت به درون داده ها بیشتر است.

 

دو نوع کارایی برای نظام اموزش و پرورش در نظر می گیرند

1-     کارایی درونی interndl efficienecy  ارتباط میان داده ها و ستانده ها در نظام آموزشی توجه می کند بر اساس یکسری شاخص های کمی نظیر تعداد فارغ التحصیلان و سنجیده می شود

2-     کارایی بیرونی external efficienecy مبین میزان پاسخگویی برون دادهای نظام آموزشی ( فارغ التحصیلان) به نیازهای جامعه و بازار است و برای محاسبه آن به فارغ التحصیلات به صورت کیفی توجه میشود.

  

عوامل موثر بر کارامدی نظام آموزش و پرورش:

معلم - دانش آموز - مدیر مدرسه - منابع مطالعاتی - امکانات فیزیکی خانواده - اداره آموزش و پرورش - جامعه:

 

ویژگی های آموزش و پرورش کارامد:

فرد: آموزش دهندگان و آموزش گیرندگان

برنامه: هدفمند و مبتنی بر فلسفه پرورش انسان بومی- عملی و قابل اجرا0- مقرون به صرفه

سازمان: شایسته سالاری تمرکز زدایی- علم گرایی-پرهیز از سلیقه گرایی-ثبات در مدیریت های مبانی-کارشناسان خبره و خلاق-آموزش مداوم مدیران

 

 

فصل دوم: برنامه ریزی آموزشی و درسی:

به تعبیر یونسکو: برنامه ریزی آموزشی اقدامی عملی و منطقی برای حل مسائل آموزشی

برنامه درسی: کلیه فعالیت های یادگیری یادگیرنده ، انواع وسایل آموزشی پیشنهاداتی در مورد راهبردهای یاددهی یادگیری و شرایط اجرای برنامه

 

ویزگی های برنامه درسی:.

برنامه درسی یکسری رویدادهای برنامه ریزی شده، از پیش طراحی شده و ماهیتا دارای مقاصد تربیتی است.

 

برنامه ریزی درسی در جهان باستان: در مصر قبل از شکل گیری آموزش و پرورش رسمی  پدران فرزندان را در خانه تعلیم می دادندو تواناترین کودکان بعدها جذب مدارس مربوط به کارهای دولتی و دادگاه ها مشدند.

در چین قدیم برنامه درسی بر محور اندیشه های لائوتسه و کنفوسیوس استوار بوده است.

در هند قدیم شامل مطالب مقدس بوده.

در یونان باستان محور برنامه ریزی پرورش مطلوب تن و روان بر اساس میانه روی و اعتدال بود. و افلاطون در کتاب جمهوری خود به برنامه ریزی درسی پرداخته و یک نظام آموزشی دوازده ساله را خاطر نشان ساخته( این میتواند پایه های اولیه برنامه درسی امروز باشد)

 

برنامه ریزی درسی در قرون میانه: به شدت تحت تاثیر مسیحیت بود. امپراتوری روم گسترش یافته بود و اعتقاد داشتند مهمترین دانش ها مربوط به مسائل روح بشر است. در قرون میانه رهبران کلیسا به خصوص راهبان مسئولیت دائمی آموزش و پرورش در دنیای غرب را به عهده داشتند.

برنامه درسی در قرن بیستم:

سیر تکاملی برنامه ریزی درسی: انتشار کتاب برنامه ریزی درسی توسط فرانکلین بوبیت در سال 19

تجدید سازمان آموزش و پرورش متوسطه توسط انجمن ملی تعلیم و تربیت در سال 19

انتشار کتاب کازل و کمپل با عنوان خواندنی هایی در زمینه برنامهریزی درسی در اواسط دهه 30

تاسیس مدارس جامع بعنوان مدارس حرفه ای در سال 1960 و ورود به عصر جدید برنامه ریزی درسی

 

 

مدل های تدوین برنامه درسی:

1-     مدل اداری( صف-ستاد):جلسات با مرئوسین اصلی در صورت ضرورت جلب نظر موافق هیئت مدیره آموزش و پرورش - کمیته هدایت کننده( متشکل از معاونین و مدیران) برای شکل دادن به طرح های عمومی تهیه و تدوین اصول راهنما و اهداف کلی - کمیته مدیران و معلمان: اجرای برنامه و ارزیابی اثر بخشی آن در کلاس های درسی و ایجاد اصلاح و تغییرات و در نتیجه اجرای برنامه درسی جدید در نظام آموزشی.

2-     مدل مبتنی بر واقعیت های عملی:  توسط معلمان در مدارس مستقل اجرا می شود. شیوه های تصمیم گیری گروهی را به کار می برد . با مشکلات مشخص برنامه درسی در کلاس های درس منطبق است. ( در این روش معلمان دانش آموزان والدین و سایر اعضای غیر حرفه ای نیز درگیر می شوند.

3-     مدل بوشامپ:  1- تشکیل شورای برنامه درسی به عنوان هماهنگ کننده کلی  2- ارزشیابی فعالیت های کنونی    3- بررسی محتوای برنامه درسی    4- تدوین معیارهایی برای برنامه جدید    5- طراحی و نوشتن برنامه جدید اجرا و ارزشیابی

4-     مدل تابا:

1-     تولید تجربی داحدهای درسی توسط گروه هایی از معلم ها  2- آزمودن واحدهای تجربی  3- تجدید و تثبیت واحد های برنامه درسی 4- تهیه و تدوین یک چارچوب  5-استقرار و انتشار واحدهای تجربی

 

سطوح مشارکت معلمان در برنامه درسی:

سطح مقلدانه: تکیه بر کتاب درسی و عمل به آن به صورت موضوع به موضوع، تغییر بدون سازگاری با نیازهای محلی انجام شده.

سطح میانجی گرانه: معلمان تعدیل های لازم را انجام می دهند. معلمان آگاهانه از دانش آموزان والدین و همکاران خود و منابع خارج از مدرسه برای اجرای بهینه برنامه درسی که از پیش طراحی شده  بهره میگیرند.

سطح خلاقانه-مولد: تمامیت برنامه درسی به وسیله معلمان و کارکنان بررسی شده . معلمان در این سطح در گزینش مواد درسی به صورت مستقل قضاوت نموده و منطبق با نیازهای منطقه ای و محلی آنها را تغییر می دهند.

 

الگوهای سازماندهی محتوای برنامه درسی:

1-     برنامه درسی موضوع محور: subject centered curriculum این الگو بر اطلاعاتی ه باید تدریس شود تکیه دارد

الف) الگوی موضوعات مجزا:  هدف هادر این الگو شامل:  اکتساب دانش و ایده هایی که در موضوع درسی مورد تدریس وجود دارد و  توسعه و پرورش استنباط ذهنی از طریق مطالعه آن موضوعات درسی

روش های سخنرانی بحث تمرین و تکرار  برای تدریس این موضوعات تجویز شده و منابع اصلی تدریس بحث های معلم در کلاس  کتب درسی فیلم ها و وسایل اطلاع رسانی. معتقدند دانش آموزان باید حتما مجموعه ای از موضوعات اساسی و کتاب ها و آثار بزرگ را مطالعه کنند.

ب‌)    برنامه درسی مبتنی بر موضوعات وسیع: فلسفه این الگو عبارت است از ایجاد همبستگی و ارتباط بیشتر بین مطالب مختلفی که دانش آموزان در برنامه های درسی مطالعه می کنند. در این الگو سعی می شود موضوعات مختلف با توجه به ارتباطی که با یکدیگر دارند تدریس شوند. این الگو در مدارس ابتدایی بیشتر کارایی دارد تا متوسطه

ج‌)      برنامه درسی مارپیچی: در این الگو ساختار دانش مورد تاکید است. محتوا در این الگو طوری سازماندهی میشود که از لحاظ توالی با مراحل رشد فکری دانش آموزان تناسب داشته باشد. از دانش آموزان انتظار می رود ایده ها و عقاید اصلی را بیاموزند و روشهایتفکر را در خود پرورش دهند. ابتدا ایده های اصلی را فرا میگیرند و در پایه های بعدی همان ایده ها را به صورت عمیق تر و پیشرفته تر میاموزند

 

2-     الگوی برنامه درسی دانش آموز محور  : این الگو بر نیازها علایق و فعالیت های دانش اموزان تاکید می کند. کمتر شناخت محور بوده و بیشتر به رشد جنبه های عاطفی بچه ها توجه دارد.

چهار محور در این الگو قابل تشخیص است:

الف) برنامه درسی پایه مشترک: بیشتر به الگوی موضوع محور نزدیک است

ب) برنامه درسی مبتنی بر کارکردهای اجتماعی

ج) برنامه درسی فعالیت محور

د) برنامه درسی انسانگرایانه( اموزش و پرورش آزاد): هدف از آموزش پرورش کل شخصیت فرد است. در این کلاس جایگاه معلم کمتر در جای ثابتی است. دانش آموزان بیشتر فعالیت های گروهی انجام میدهند.

 

نتیجه: آموزش و پرورش یکی از سازمان های مهم و موثر در جهان کنونی است. آموزش از دیرباز از همان روز نخستین که بشر قدم بر کره خاکی نهاد وجود داشته و اولین نوع آن آموزش پدران برای فرزندان خود بوده. این آموزش به تدریج تکامل یافته و با کاملتر شدن آموز نیاز به برنامه ریزی درسی و آموزشی نیز بیش از پیش احساس شد. آنچه در این زمینه مهم به نظر می رسد این است که برنامه درسی باید با توجه به نیازهای دانش آموزان و مشکلات آنان طراحی و توسط معلمان آگاه اجرا شود تا فرایند یادگیری یاددهی به نتیجه مطلوب برسد.


منبع: هاشمی، سید احمد( 1398) اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی برای مدیران مدارس. تهران،  آوای نور.


کلاس های چند سنی

باید کلاس های چند پایه را از کلاس های چند سنی متمایز کرد.مفهوم کلاس درس چند سنی یک ایده جدیدو یا یک تغییر انقلابی در نظام آموزشی امروز نیست .در واقع ،کلاس درس چند سنی یکی از اولین اشکال

آموزش رسمی است و از زمان معرفی آموزش و پرورش چند پایه یکی از روش های آموزشی ایالت متحده بوده است(کینسی[1] ، 1:2001).

در کلاس های چند سنی دانش آموزان سنین مختلف در یک پایه حضور دارند و معلم هم زمان به همه آن ها آموزش می دهد ،طرفداران این کلاس ها معتقدند که این روش پیشرفته تر از تدریس تک پایه و چند پایه است(انجمن مدیران آمریکا ، 1990).

در ایران آموزش به صورت غیر رسمی ، با کلاس های چند سنی ،در خانه و بعد در مکتب خانه ها شروع شد به گونه ای که در مکتب خانه ها محدودیت سنی وجود نداشت و شاگرد چهار ساله با شاگرد چهارده ساله زانو به زانوی یک دیگر روی حصیر می نشستند (فخرایی ، 1353)و به تحصیل می پرداختند.

امروزه آموزش چند سنی در ایران هم وجود دارد . برای مثال آموزش های ضمن خدمت کارکنان به خصوص در آموزش و پرورش ،معلم با شاگرد قدیمی خود که اکنون همکار او محسوب می شود یا در دانشگاه ها استاد و دانشجو به صورت فراگیر در یک دوره مشترک شرکت می کنند . هم چنین آموزشیاران نهضت سواد آموزی و کلاس های زبان های خارجی که در موسسات خصوصی تشکیل می شوند را می توان نمونه هایی از کلاس های چند سنی نام برد.

آموزش چند پایه قرآنی

گرچه آموزش چند پایه قرآنی[2] به مدت ها قبل بر میگردد ولی هنوز هم در بسیاری از جوامع در آفریقا و آسیا در کمال تعجب وجود دارد . برای مثال بسیاری از بچه های مراکشی به این نوع مدارس می رفتند. علاوه بر آن ، این آموزش ها امروزه جنبه های مثبت توسعه جامعه را به شکل افزایش درصد مربیان زن در بر می گیرد. طبق گزارش های یونیسف حدود نیمی از بچه های سنگال در مدارس قرآنی شرکت می کردند(بویل[3] ، 2004).

در شمال نیجریه آموزش قرانی در حال رقابت با مدارس عمومی است . مدارس چند پایه قرآنی در بسیاری از جوامع به دلیل پیوستگی های اخلاقی ، هزینه کم و کاربردهای فرهنگی ترجیح داده می شوند . برای مثال در مصر از مدت ها قبل این نوع آموزش جزو لاینفک ساختارهای اجتماعی روستا و آداب و رسوم قدیمی روستایی را تشکیل می داد (ریزک[4] ،2001) .

با توجه به ریشه های فرهنگی و اجتماعی مصر ،آموزش قرآنی بیش تر از آموزش رسمی با شرایط انسان سازگار بود . این نوع آموزش چند پایه ای از ارزشیابی های غیر رسمی استفاده می کردند و به سرعت شخصی دانش آموز بستگی داشت . بعضی از والدین در تونس ،هند و ترکیه بچه های خود را به مدارس به سبک غربی می فرستادند که به عقیده خودشان بچه ها

را برای فرصتهای شغلی بهتر در این دوره آماده می کرد . از طرف دیگر در آفریقا مخالف این مدارس به سبک غربی بودند بلکه مدارس قرآنی را به عنوان مرکزی برای حفظ فرهنگ ، سنت ها  و هویت های خودشان در برابر انحرافات استعماری و تشدید غرب زدگی می دانستند . امروزه این مدارس از برنامه های درسی توسعه یافته تری استفاده می کنند که شاخه های مختلف دانش را پوشش می دهد . نمونه هایی از این مدارس را می توان در موریتانی ، مالی و کامرون مشاهده کرد (کامل ،2010).

تاریخچه کلاس های چند پایه

اتفاق نظر گسترده ای در رابطه با تاریخ ظهور مدارس چند پایه وجود دارد ، سوابق تاریخی نشان می دهد که آموزش و پرورش سنتی در سراسر جهان اساسا چند پایه بوده است (کامل ، 2012 ). تدریس چند پایه یک رویکرد جدید برای تدریس نیست و در بسیاری از نظام های آموزشی در سراسر جهان یافت می شود (کمبرینک[5] ،2011 ). تدریس در قرون وسطی با توجه به توانایی های فردی نه سن و پایه برگزار می شود (همیلتون[6] ، 1998 ).

کلاس های چند پایه بخش قابل توجهی از تحصیل در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را تشکیل می دهد . در واقع تعداد دانش آموزان در کلاس های چند پایه در حال افزایش است.

در کشورهای در حال توسعه ، افزایش کلاس های چند پایه در نتیجه تلاش برای میزان افزایش دسترسی به آموزش ابتدایی به خصوص برای دختران با تاسیس مدارس نزدیک به جوامع روستایی است (توماس وشاو[7] ،1992).

بنابر این تدریس در کلاس های چند پایه ، برای هیچ یک از کشورها پدیده ی تازه ای نیست . تعداد زیادی از معلمان سراسر دنیا در کلاس های چند پایه تدریس می کنند ، زیرا تدریس چند پایه در اکثر نظام های آموزشی دنیا رواج دارد و شمار کلاس های چند پایه در حال افزایش است (ماسن و استیمسن[8] ،1996).تا زمانی که روستا به عنوان جایگاه ست وجود دارد ،ادامه می یابد (ککلو[9] ،2000). در گشورهای پیشرفته ،کلاس های چند پایه نقش به سزایی در آموزش مناطق روستایی دارند (لیتل ،2001،وینمن[10] ،1995). این کلاس ها در قسمت هایی از آسیا و هم چنین در آفریقا ، مخصوصا در مناطق دور افتاده ی روستایی رواج دارد ، دفتر همکاری علمی بین المللی ، آموزش های اولیه ویژه کلاس های چند پایه را در مقیاس وسیعی گسترش داد (یونسکو ،2001).

در پرو در سال (1998) هفتاد و هشت درصد کلاس های ابتدایی ، چند پایه بودند هارگیوز [11]،2001). در سال (1994)هشتاد و چهار درصد مدارس ابتدایی هند چند پایه بودند (گابتا وبلا [12]،1996). در سال (1984) بیست و شش درصد از مدارس زامبیا ،مدارس چند پایه بودند .

طبق مطالعه برنامه ی نوآوری آموزشی آسیا اقیانوسیه در سال 2003 حدود 40 درصد کلاس های مرزهای شمالی استرالیا ، 20 درصد مدارس فرانسه ، 35 درصد از مدارس سوئد 30 درصد از مدارس و چند پایه بودند (اوچاک[13] ،2005) .

تدریس چند پایه در آفریقای جنوبی هم در دوره ابتدایی و هم دبیرستان اجرا شد . اما بیشتر موارد در مقطع ابتدایی بود . در آفریقای جنوبی مانند بسیاری از کشور های دیگر مدارس چند پایه بیشتر در مناطق روستایی یافت می شود (برون ، 2010 ) . در بورکینافاسو در سال (2000)36 درصد از مدارس و 20 درصد از کلاس های ابتدایی چند پایه بودند . در لائوس در سال (2003) حدود 4/64 درصد از همه مدارس ابتدایی کلاس های چند پایه بودند . همچنین در موریتانی در سال (2002)39/3 درصد دانش آموزان در کلاس چند پایه بودند که 82 درصد از آن ها در مناطق روستایی حضور داشتند (لیتل ، 2006 ).

در سال های (2001) و (2002) حدود 1434 کلاس چند پایه در ترکیه وجود داشت که شامل 53 درصد از کل مدارس ابتدایی را تشکیل می داد . آمار (2004) و (2005) نشان می دهد که کلاس های چند پایه در هریک از 81 استان ترکیه وجود دارد (وزارت آموزش و پرورش ترکیه ، 2005 ) .

در برخی از کشور ها ، به ویژه کشورهای اسلامی ، چندین قرن از این روش آموزشی در مدرسه های مذهبی استفاده می شود . در کشورهایی مثل چین و نپال ،پیش از اجباری شدن آموزش ابتدایی و نیز در کشورهایی که تحت سلطه استعمار قرار داشتند ، تدریس در کلاس های چند پایه از قدمت یک صد ساله برخوردار است . آمار این کلاس ها در کشور ما در سال تحصیلی (93-92) در حدود 51247 کلاس بوده است .

صدیق (1342) قدمت آموزش چند پایه را در ایران در محدوده سال های (250) تا (256) هجری _شمسی می داند . او به مکتب به عنوان یکی از موسسات تربیتی قدیم اشاره کرده و می نویسد مکتب موسسه ای بود که برای تعلیم قرآن و آموختن سواد به وجود آمد و کلاس ها عموما به صورت چند پایه و چند سنی برگزار می شد . توجه به دانش و آموزش از دوره های باستان در ایران زمین وجود داشت . به عبارت دیگر مکتب خانه ، مکانی بود که در آن کودکان به یادگیری درس و سواد می نشستند و زن یا مردی به نام ملاباچی» و ملا مکتب دار» در قبال دریافت اجرت ماهانه ای ، کودکان را سرپرستی نموده و به آنان سواد می آموختند .

پس از ورود اسلام و توصیه دین آسمانی بر وم علم اندوزی ،بر خلاف این که آموزش در سطح پایین ، متصدی حکومتی و پشتوانه ای مالی نداشت ، اما علاقه مسلمانان در این امر آنان را به تشکیل واحد های کوچک و پراکنده آموزشی در قالب مکتب خانه با هزینه شخصی واداشت . گاهی دانش آموزان هم سن و سال در مکتب خانه حاضر می شدند و گاهی هم بزرگسالان در سنین مختلف در کلاس ملای مکتب می نشستند و به تحصیل می پرداختند .

پیدا کردن اطلاعت در مورد آموزش چند پایه  بسیار سخت است و اغلب اطلاعات به روز نیست و در بسیاری از کشورها اطلاعات ، درباره آموزش چند پایه به صورت منظم جمع آوری نمی شود (لیتل،2006). بدین ترتیب تحقیقات در زمینه آموزش چند پایه تقریبا پراکنده انجام شده ، برخی از آن ها ماهیت داستانی یا کیفیت پایینی دارند . ابهام در تعاریف مختلف تدریس چند پایه ، مشکل را پیچیده تر کرده است . با این حال می توان  مطالعات متعددی را یافت که بررسی دقیقی را متناسب با کیفیت شان ارایه دادند (وینمن ،1997) .

یافته های این مطالعات بینش جالبی نسبت به زندگی در کلاس های درس چند پایه و نیاز ها و آرزوهای معلمان چند پایه ارائه دادند . بیشتر مطالعات بر پیامدهای شناختی و غیر شناختی کودکان در کلاس های چند پایه ، در مقایسه با همتایان خود در کلاس های تک پایه متمرکز شده اند . برخی از مطالعات نیز اطلاعاتی در مورد شیوه های تدریس معلمان چند پایه ارایه داده اند .

وینمن (1995) بررسی جامعی از تحقیق بر روی آموزش چند پایه در طیف گسترده ای از کشورها انجام داد . وی پس از بررسی و تجزیه و تحلیل گزارش کرد که هیچ تفاوتی در پیامد های شناختی و غیر شناختی بین شرایط کلاس های چند پایه و تک پایه وجود ندارد . با توجه به درک عمومی که آموزش چند پایه سخت تر از آموزش تک پایه است ، این یافته ها ممکن است تعجب آور به نظر برسد . برخی از شواهد نشان می دهد که هر چند کیفیت تدریس در کلاس چند پایه می تواند بالا باشد اما شیوه های تدریس در کلاس های چند پایه اغلب به دور از شرایط ایده آل هستند (مولرین [14]،2007).

برای استفاده مناسب از زمانی که دراختیار دارید اقدامات زیر را انجام دهید:

1-دانش آموزان را گروه بندی کنید و وظایف افراد را مشخص نمایید.

2-از تکنیک های متفاوت ارزش یابی توصیفی نظیر: خودسنجی، همسال سنجی و ارزش یابی گروهی استفاده کنید.

3- از دانش آموزان و والدین و سایر افراد جامعه محلی به عنوان معلم یار کمک بگیرید.

4-طرح درس سالانه و روزانه طراحی کنید.

5-به صورت شفاهی و کتبی بازخورد مناسب بدهید.

6-از اولیای دانش آموزان دعوت کنید تا متناسب با موضوع درس، تجارب خود را در کلاس ارائه نمایند.

7-از روش ها و راهبردهای متنوع استفاده کنید و دانش آموزان را فعال کنید.

کمبود اطلاعات و تجارب معلمان چندپایه

با توجه به اینکه معلمان نقش تعیین کننده ای در آسان کردن کل فرایند یاددهی- یادگیری دارند، عدم آموزش آنها و یا آماده سازی برای موقعیت های چندپایه یکی دیگر از چالش های کلاسهای چندپایه است (کامل،2010). یونسکو(2007) چالش هایی که مانع توسعه آموزش و پرورش چندپایه میشوند را ناکافی بودن معلمان آموزش دیده، کمبود مواد آموزشی، فقدان یک برنامه درسی انعطاف پذیر، ناکافی بودن امکانات مدرسه و فقدان انگیزه در معلمان معرفی میکند. در کشور ایران معلمانی که برای تدریس در کلاس های چندپایه به کار گرفته می شوند، اغلب سربازمعلم، خرید خدمتی، حق التدریس و فارغ التحصیلان مراکز تربیت معلم هستند که سال های اولیه ی خدمت خود را تجربه می کنند.

تحقیقات نشان داده است که تدریس در کلاس های چندپایه پرزحمت و طاقت فرسا است و بیشتر معلمان برای تدریس کلاس های تک پایه آموزش دیده اند، آنها فاقد دانش و توانایی های کافی برای اداره موثر کلاس های چندپایه هستند( نواب و رحیم بیگ،2010). بنابراین این کلاس ها برای معلمان بی تجربه و آموزش ندیده مناسب نیست( میلر،1991). نبود حمایت و پشتیبانی مدیران مناطق و معلمان راهنما سبب می شود که در این وضعیت، معلم شتاب زده و سردرگم شود، اعتماد به نفس و انگیزه ی خود را از دست دهد و در بدترین وضعیت ممکن، آموزشی با کمترین کیفیت ارائه دهد.

مسئولیت های زیاد معلم چندپایه

مدیر آموزگار نقش ها و مسئولیت های چندگانه ی پرورشی، آموزشی، خدماتی، دفتری، اداری، عمرانی، مدیریت و رهبری را بر عهده دارد. انجام این نقش ها زمان زیادی را هدر می دهد و باعث خستگی و سردرگمی او می شود و در نتیجه، اثربخشی کار در مدرسه و کلاس درس کاهش پیدا می کند. با این حال چگونه می تواند به طور همزمان این نقش ها را ایفا کند؟ براساس مصاحبه و بحث و گفتگو با معلمان با تجربه، راه های زیر جهت انجام این مسئولیت ها پیشنهاد می شود، هنگام استراحت، زنگ ورزش و درساعت درس هایی که نیاز کمتری به نظارت مستقیم دارند این اعمال را انجام دهد. همچنین میتواند نامه های اداری را به خانه ببرد و آن ها را در دفتر رسید نامه ها ثبت کند و پاسخ آنها را آماده کند. زمان مشخصی برای پاسخ به ارباب رجوع و اولیای دانش آموزان وجود ندارد اما میتوان در جلسات انجمن اولیا و حتی به صورت حضوری به تک تک والدین اعلام کند که در چه روزهایی و در چه ساعاتی جهت بررسی امور مربوط به فرزندان خود به مدرسه بیایند. می توان به آنها اعلام کرد که در ساعات پایان وقت اداری صبح و بعدازظهر به مدرسه بیایند. زیرا در ساعات آخر، معلم درسهایی را در برنامه قرار می دهد که نیاز کمتری به نظارت مستفیم دارند، اگر در غیر از این ساعات، والدین در مدرسه حضور پیدا کردند، می توان کلاس را به یکی از دانش آموزان ارشد و توانمند سپرد و خود به گونه ای به ارباب رجوع پاسخ داد که زمان زیادی تلف نشود و در فرایند فعالیت های یاددهی- یادگیری مشکلی ایجاد نشود. گاهی یکی از دانش آموزان پایه های بالاتر را که در محور تدریس نیستند در دفتر مدرسه نگه دارید و از او بخواهید تا هنگام مراجعه ی والدین او را هدایت کند تا زنگ کلاس تمام شود، معلم در پایان کلاس می تواند به او پاسخ دهد.

غیبت مکرر معلم و دانش آموزان

برخی از دانش آموزان بدون اطلاع از والدین خود و برخی دیگر با هماهنگی آنان جهت انجام کارهای مربوط به کشاورزی، دامپروری و. به طور مکرر غیبت می کنند. پس در برنامه های آموزشی مدرسه اخلال ایجاد می شود و معلم مجبور می شود، بخشی از وقت خود را جهت آموزش دروس عقب مانده ی این دانش آموزان اختصاص دهد. گاهی هم معلم به دلیل شرکت در دوره های آموزشی، مشکلات خانوادگی، دوری راه، رسیدگی به امور اداری مدرسه و. در کلاس درس حضور پیدا نمیکند.

استفاده ازشیوه ی آزمایش و خطا

شاید در بسیاری از شغل ها، آزمایش و خطا، برای یادگیری و تجربه کردن مسائل، همراه با خطرات و زیان های غیرقابل جبران نباشد، اما در تعلیم و تربیت، هر آزمایش و خطایی همراه با زیان های جبران ناپذیری خواهد بود، این امر در واحدهای کوچک آموزشی، به خصوص کلاس های چندپایه، اهمیت زیادی دارد، زیرا اغلب این مدارس در مناطق دورافتاده هستند. معلمان این کلاس ها آموزش خاصی ندیده اند بنابراین مجبور می شوند از شیوه ی آزمایش و خطا استفاده کنند.

ضعف دانش و اطلاعات دانش آموزان

اغلب دانش آموزان روستایی در کلاس های چندپایه، به دلیل محدودیت و نداشتن تنوع در محیط زندگی، عدم دسترسی به فناوری های نوین از جمله اینترنت، عدم دسترسی به کتابخانه، مجلات، رومه ها، دوزبانه بودن، بی سوادی یا کم سوادی والدین، کم توجهی به آنان به سبب زیاد بودن جمعیت خانواده، حضور آنها در صحنه های کار و تلاش در روستا، دانش . اطلاعات زمینه ای لازم را کسب نمی کنند. این دانش آموزان گنجینه ی لغات محدودی دارند و به همین دلیل برای درک مطالب و بیان اندیشه و احساسات خود با مشکلات بسیاری مواجه می شوند.

پیچیدگی در کلاس های چندپایه

مدیریت کلاس درس چندپایه، به سبب ترکیب سنی و جنسی مختلف دانش آموزان، مشکل تر از مدیریت در کلاس های عادی است. برخورداری دانش آموزان از توانایی ها و استعدادهای گوناگون و رویدادها و فعالیت های متنوعی که در یک جلسه از کلاس درس با سرعت قابل توجهی اتفاق می افتد، برنامه ریزی تدریس، مدیریت کلاس درس و ارزش یابی در کلاس های چندپایه را پیچیده تر می کند( کوکسکان،2011). مدیر آموزگاران و معلمان این کلاس ها با توجه به تجربه های خود، وضعیت محیطی و عاطفی کلاس درس، شناخت فراگیران و بهره گیری از مطالعات خود، از شیوه های خاصی برای اداره کلاس درس، استفاده می کنند که بسیاری از این روش ها متناسب با شرایط کلاس های چندپایه نیستند.

سازماندهی کلاس های چندپایه

سازمان دهی کلاس درس شامل جنبه هایی مانند آرایش فیزیکی نشستن، تنظیم موقعیت کار دانش آموزان، فضای کافی در کلاس درس برای انجام فعالیت ها، کتابخانه های موجود در کلاس درس و دو یا چند تخته است. همه ی این جنبه ها برای همراهی کردن و تدریس پایه های مختلف در یک کلاس درس مهم است. سازمان دهی کلاسهای چندپایه به مراتب حساس تر از سازمان دهی کلاس های عادی است. به طوری که توانایی معلمان جهت برنامه ریزی و سازمان دهی کلاس های چندپایه مهم ترین عامل موفقیت آن ها است( باندی1980). به همین دلیل معلم کلاس درس چندپایه، باید فعالیت های دانش آموزان، چگونگی آرایش کلاس( شیوه ی نشستن آنها). کف اتاق، نحوه ی استفاده از تابلو و حتی دیوارهای کلاس را سازمان دهی کند. بدین صورت بخشی از وقت کلاس را به انجام این کارها هدر می دهد و اگر با تهیه طرح درس به سازمان- دهی و مدیریت یادگیری درکلاس درس اقدام کند با مشکلات کمتری روبه رو خواهد شد.

نامناسب بودن ترکیب سنی و جنسی مختلف و دروس متفاوت

به دلیل وجود پایه های مختلف در یک کلاس، دانش آموزان دختر و پسر در این کلاس ها حضور دارند و دوره های مختلف رشد جسمی و ذهنی متفاوتی را با نیازهای متفاوت می گذرانند که این تفاوت ها مشکلات متعددی را به دنبال دارد. گاهی عدم سازگاری دختران و پسران با هم دیگر، دعوا و مشاجره بین آنها را به دنبال دارد. این مشکل به اطلاع خانواده ها می رسد و آنها معلم را مسبب این مشکل می دانند. در برخی از کلاس ها وجود یک دانش آموز دختر در یک پایه و چند دانش آموز پسر در پایه های دیگر و برعکس، سبب می شود تا کار معلم سخت تر شود



مقدمه

در علم مدیرتبرنامه ریزی به عنوان یک نگرش و یک راه زندگی است که متضمن تعهد به مبنای اندیشه، تفکر آینده نگر و عزم راسخ به برنامه ریزی منظم و مداوم می باشد» بنابراین مدیریت و برنامه ریزی به هیچ وجه قابل انفکاک نبوده ،در هر کاری بدون برنامه ریزی تحقق اهداف ناممکن  و یا با مشکلات متعددی روبرو خواهد شد.

برنامه ریزی شبیه پرتغال است که در بحث نظریات مختلف مربوط به جهان بکار می رود . می توان آن را به شکل های مختلفی برید که هرکدام نظر متفاوتی را بیان می کنند .تعیین مراحل برنامه ریزی برش دادن آن به شکل مشخصی است .(ایکاف ،ص 87 )

اهمیت بحث :

از آنجایکه برنامه ریزی در آموزش و پرورش و انواع آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است .اکنون در این بحث به بیان انواع برنامه ریزی آموزشی وفرایند برنامه ریزی خواهیم پرداخت .

سوأل:1-طبقه بندی برنامه ریزی آموزشی ازدیدگاه  های محتلف ضرورت دارد؟2- فرایندبرنامه ریزی آموزشی از ازدیدگاه  های محتلف کدامند

برنامه ریزی آموزشی را از چند دیدگاه طبقه بندی می کنند:(خلیلی شورینی،1381)

1-    به اعتبار زمان و طول مدت(کوتاه مدت- میان مدت- بلند مدت)

2-    به اعتبار شیوه اداری نظام آموزش و پرورش(متمرکز نیمه متمرکز نامتمرکز ).

3-    به اعتبار جامعیت یا محدودیت برنامه ریزی(غیر جامع /جامع /بخشی/پروژه ای )

4-    به اعتبار رشد کیفی.

5-    برنامه ریزی آموزشی از نظر اهمیت دادن به توسعه کمی.

6-    توجه به هماهنگی کمی و کیفی.

7-    به اعتبار ارتباط و ادغام در برنامه توسعه فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی کشور

8-    به اعتبار ثابت یا موقت بودن برنامه ها.

9-  برنامه های راهبردی(استراتژیک یا جامع)و تاکتیکی-  عملیاتی

انواع برنامه ریزی از دیدگاه فلسفی :

الف )برنامه ریزی براساس مکانیسم بازار :اقتصاد دانهای کلاسیک و نئوکلاسیک معتقد بودند که دست نامرئی ،اقتصاد را به وضعیت بهینه هدایت می کند .

ب)برنامه ریزی دستوری :دراین برنامه ریزی ،هدف های کمی مندرج در برنامه ، راهنمایی اجباری بازیگران صحنه اقتصادی است که برای اولین بار در شوروی سابق مورد استفاده قرارگرفت .

ج)برنامه ریزی ارشادی :برنامه ریزی ارشادی که از جمله مدل ها ی غیر دستوری است ،جهت حرکت کلی اقتصاد را مشخص می سازد و بخش خصوص را برای اجرای آن هدایت می کند و هماهنگی های لازم را بین سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی به عمل در می آورد. (ثمری ،ص 58)

از نظر جامعیت و بخشهای مشمول آن برنامه ریزی به جند سمت تقسیم بندی می شود (ثمری،ص 59)
- برنامه ریزی غیر جامع (دردوره اولیه برنامه ریزی ملی /درهمه کشورها /فقط چند صنعت راشامل می شود /درکشورهای درحال توسعه این برنامه هارایج است )

- برنامه ریزی جامع (بعد از جنگ حهانی دوم / در شوروی سابق و هلند وشامل کل کشور )

- برنامه ریزی بخشی (بین برنامه ریزی جامع وغیر جامع /برنامه های برای یک بخش خاص مانند برنامه کشاورزی )

- برنامه ریزی پروژه ای (برنامه ای که روش برنامه ای آن از پایین به بالا است برای تدوین پروژه های عمرانی  بکار می رود )

برنامه ریزی از نظر طول دوره زمانی برنامه

برنامه ریزی سالانه :این برنامه با بودجه های سالانه هماهنگ است و اصولاًعملیاتی است

برنامه ریزی میان مدت :طول این برنامه 4تا6 سال است مثلاًبرنامه مارشال» 4 ساله کوم »5 ساله وبرنامه کلمبو»6 ساله بود

برنامه دراز مدت :این برنامه حدود 15تا20 سال است .هدف های برنامه دورنگر یا میان مدت است

برنامه ریزی میان مدت غلطان :این برنامه میان مدت است ولی در پایان هر سال تجدید نظر می شود .سال پایان یافته را کنار می گذاردو به جزئیات سال بعد می پردازد.وسالی جدید به خود اضافه می کند مثلاًبرنامه دوره 1378- 1374 در پایان سال 1374 به برنامه دوره 1375- 1379 تبدیل می شود (ثمری ،ص 6)
تقسیم بندی های دیگری نیز برنامه ریزی شده است که از اهم آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

الف- برنامه ریزی ملی

در برنامه ریزی ملی, برنامه ها و ت های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یک کشور و نحوه ی اجرای آن مشخص می گردد. برنامه ریزی ملی یا کشوری, هر چند سال یکبار (معمولاً هر 5 سال) برای کل کشور انجام گرفته و شامل کلیه ی سطوح برنامه ریزی کلی, برنامه ریزی بخشی و برنامه ریزی طرح ها می گردد.

ب- برنامه ریزی منطقه ای

در برنامه ریزی منطقه ای, ت های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یک منطقه (جزئی از کشور), یا چند منطقه و یا کل کشور در قالب چند منطقه, انجام می گیرد.

ج- برنامه ریزی شهری د- برنامه ریزی روستایی

سطوح برنامه ریزی آموزشی:

عده ای از مولفان سطوح برنامه ریزی را شامل : کلان , میانه ,خرد و موسسه  می دانند .و برخی دیگر سطح فراکلان را به آنها اضافه می کنند

جری کافمن وجری هرمن در کتاب برنامه ریزی استراتژیک سه سطح برای برنامه ریزی پیشنهاد می کنند

( خرد کلان و فراسوی کلان )

برنامه ریزی در سطح کلان : سازمان آموزشی , مدرسه , و یا نظام آموزشی

برنامه ریزی در سطح خرد : فرد یا گروههای کوچک مانند مدیریت مدرسه یا مربیان

برنامه ریزی در سطح فراسوی کلان :برنامه های بلند مدت یا میان مدت در سطح سازمان های بین المللی و منطقه ای  ایسسکو

. انواع برنامه ریزی در آموزش و پرورش

1- طرح‌ریزى آموزش و پرورش

طرح‌ریزى آموزش و پرورش به تهیه برنامه‌ای اطلاق می شود: که هدفی کاملا مشخص و قابل اندازه گیری و ارزیابی داشته و محدودۀ زمانی اجرایی آنها معلوم باشد. همچنین منابع مالی و انسانی و فنی مورد استفاده در برنامه ریزی بطور مشخص تعیین شده باشد. طرح تهیه کتاب‌هاى درسی، طرح مبارزه با بى‌سوادی، طرح تربیت معلم فنى و حرفه‌ای، طرح تربیت مشاوران دورهٔ راهنمایى و غیره نمونه هایی از طرح های آموزش و پرورش می باشند. (ملکی،1390).

2- برنامه‌ریزى نیروى انسانى

برنامه‌ریزى نیروى انسانى شامل برنامه‌ریزى براى تربیت عموم کارکنان است، از کارگران نیمه ماهر و ماهر گرفته تا تکنسین‌ها، مهندسان، دکترها، معلمان و استادان و سایر متخصصان. برنامه‌ریزى نیروى انسانى مستقیماً با برنامه‌ریزى اقتصادى مربوط است؛ زیرا هدف آن تربیت افرادى است که باید چرخ‌هاى اقتصاد کشور را به حرکت درآورند. به‌طور کلی، برنامه‌ریزى نیروى انسانى بیشتر به آن جنبه آموزش و پرورش تکیه مى‌کند که به تربیت افراد براى دنیاى کار مى‌پردازد، و با ابعاد دیگر آموزش و پرورش از قبیل پرورش اجتماعی، فردى و هنری، مستقیماً سر و کار ندارد. (ملکی،1390).

3- برنامه ریزی درسی

برنامه ریزی درسی به یادگیری و طراحی عناصر و عوامل مختلف آنها مربوط می شود.فرایند یادگیری با عوامل گوناگون ارتباط دارد که هر یک از آنها در جریان و چگونگی یادگیری موثر است.استعدادها و تواناییهای فراگیرنده ، محتوای برنامه درسی، نقش معلم، ارتباط متقابل دانش آموزان، فضای یادگیری و وسایل آموزشی هر کدام به نوعی در یادگیری موثر هستند. این عوامل باید به صورت یک مجموعه بهم پیوسته عمل کنند و هر عامل جزئی از کل محسوب شود.

مجموعه قواعد وضوابطی که به همه عوامل و عناصر یادگیری منطق و سازمان می دهد و به فعالیت های یادگیری نظم می بخشد برنامه درسی است. (ملکی،1390).

4- برنامه ریزی آموزشی

برنامه ریزی آموزشی کلیه ابعاد و ارکان آموزش و پرورش را در بر می گیرد و تمام انواع آموزش و پرورش چه اجتماعی، اقتصادی، فردی، ابتدایی، متوسطه یا عالی، رسمی یا غیر رسمی، چه توسط سازمان های آموزش و پرورش یا موءسسات و سازمان های دیگر ، همه را شامل می شود. دامنه برنامه ریزی آموزشی از انواع دیگر برنامه ریزی در آموزش و پرورش وسیع تر است. وسعت و اهمیت برنامه ریزی آموزشی با تحلیل مختصر نظام آموزشی وضوح بیشتری پیدا می کند.برنامه ریزی آموزشی عبارت است از کاربرد روشهای تحلیلی در مورد هر یک از اجزاء نظام آموزشی و هدف آن استقرار یک نظام آموزشی کار آمد است. (ملکی،1390).
برنامه ریزی از نظر حیطه و دامنه عمل

1-برنامه های کلان:برنامه های معمولا جامع اند و باید در تمام کشور اجرا شوند.مانند:برنامه ریزی آموزش و پرورش ایران در بیست سال آینده

2-برنامه های خرد: برنامه ریزی ویژه اند که در سطح محلی و موسسه ای ایجاد می شوند.مانند برنامه ریزی دانشگاه مشهد

3-برنامه های ملی: برنامه هایی هستند که در تمام کشور اجرا می شود و ممکن است جنبه جامع داشته باشد.مانند برنامه های پنجساله آموزش و پرورش در کشور،یا ویژه مانند برنامه تربیت معلم در کشور

4-برنامه های محلی: برنامه هایی هستند که برای یک استان،شهرستان،یا تقسیمات دیگر تنظیم می شوند.یا جامع هستند مانند:برنامه آموزش وپرورش خراسان و یا ویژه مانند:تعلیمات فنی و حرفه ای

5-برنامه های جامع: برنامه هایی اند که تمام عوامل و عناصر و اجزای یک واحد آموزش و پرورش را در بر گیرد.یا ملی اند مانند:برنامه ریزی آموزش و پرورش ابتدایی کشور،یا آنکه در سطح ملی یا موسسه ای اند مانند:برنامه جامع دانشگاه تربیت معلم.

6-برنامه ریزی ویژه: به تهیه برنامه هایی می گویند که بخشهایی ویژه ای از آموزش و پرورش را در بر می گیرند مانند:برنامه ریزی ساختمانها و تاسیسات آموزشی

سه سطح برای هدفهای آموزش و پرورش مشخص ساخته اند

( Krathwohl  and  Payne کرات ول و پین )

- سطح ملی در سطح ملی ، هدفهای آموزش و پرورش جنبه مقصود نهایی را دارند و به صورت کلی بیان می شوند .

- سطح دوره های رسمی آموزش و پرورش: در سطح دوره های رسمی ، مثل دوره های دبستان ، راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه ، هدفهای آموزشی مشخص تر و ملموس تر بیان می شود

- سطح درسی :در سطح درسی ، هدف آموزشی به صورت بسیار دقیق مشخص   می شود تا بتوان میزان پیشرفت و نتیجه آموزش را دقیقا ارزشیابی کرد .

 

انواع برنامه ریزی از دیدگاه مکانی

National planning برنامه ریزی ملی

Regional planning برنامه ریزی منطقه ای

Urban Planning برنامه ریزی شهری

Rural Planning برنامه ریزی روستایی

برنامه ریزی از نظر زمان :

1)برنامه کوتاه مدت(1تا5سال)

2)برنامه میان مدت(5تا10سال)

3)برنامه بلند مدت(10تا20 سال یا بیشتر) (مبانی برنامه ریزی آموزشی،فیوضات،ص38)

برنامه ریزی از نطر چگونگی عمل (مبانی برنامه ریزی آموزشی،فیوضات،یحیی)

1-برنامه ریزی متمرکز-اامی

در کشور های سوسیالیستی معمول است / هدایت کلیه فعالیتهای جمعی تحت کنترل ونظارت هیأت حاکمه       می باشدو طبق برنامه صورت می گیرد.بدین ترتیب برنامه ریزی وارد ساخت و و نهاد ی کشورهاست .

2-برنامه ریزی ارشادی-ترغیبی

در کشور های غیر سوسیالیستی متداول /برنامه ریزی در این کشور ها  جنبه ی نهاد ندارد .تمام فعالیت ها وماً از طرف هیأت حاکمه نظارت و هدایت نمی شود مثال در آمریکا به موجب قانون آ-پ جز مسئولیت ها و اختیارات ایالتی است .ودولت مرکزی آمریکا ،به موجب قانون ،مسولیت اجرایی در این زمینه ندارد .و هرایالت نیز این مسولیت ها را تقسیم می کنند /چگونگی کنترل و هدایت تعلیمات دانشگاهی ار ایالتی به ایالت دیگر تفاوت دارد .این نوع برنامه مستقل و پراکنده  از نظر تسهیل نوآوری و پویایی فرهنگی دارد (حسن).مشکلاتی از جمله موجب شکاف کیفیت آموزشی بین بخش های غنی و فقیر و گاهی موقع در تعارض بین خط مشی ملی و نظر های محلی است .ولی بهر صورت دولت نمی تواند واحد های آ-پ رامم کند که برنامه خاصی اجرا کند و ناچار است از راه ارشاد و ترغیب وارد شود

3-برنامه ریزی مشکل گشایی موردی

این نوع برنامه ریزی جامعیت ندارد ،دور مدت نیست و تمام نظام آ-پ رادر ارتباط با بخش های دیگرتوسعه ملی را در نظر ندارد به صورت موردی و طرح های کم وبیش مستقل اجرا می شود /بیشتر در کشور های در حال توسعه متداول است .جنبه گره گشایی واز میان برداشتن موانع رادارد.برنامه آموزش و تعلیمات فنی و حرفه ای برای رفع کمبود افراد فنی و تکنسین برنامه مقطعی برای کمبود معلم
آرتور جی . دیویس سطوح برنامه ریزی را به شرح ذیل طبقه بندی می کند

الف-  برنامه ریزی نظامهای آموزشی در سطح ملی, ایالتی و استانی

ب برنامه ریزی موسسه ای در مقیاسی وسیع , در سطح واحد های مربوط به مجتمع های آموزشی

 ج برنامه ریزی طرح یا پروژه

 

   

انواع برنامه ریزی و مواضع برنامه ریزی (ایکاف ):

برنامه ریزی عملیاتی :

  • -انتخاب وسیله ها برای رسیدن به هدف های کوتاه مدت (از پیش تعیین شده یاازبالا تحمیل شده یا بطور قرار دادی پذیرفته شده )

  • این برنامه ریزی کوتاه مدت غیر فعالان (حال نگر ها)علی رغم نگرش منفی نسبت به برنامه ریزی بطور کلی در گیر برنامه ریزی عملیاتی هستند

  • هدف این نوع برنامه ریزان حفظ وضع موجود وبایدوسیله انجام این کاررا انتخاب کنند .

برنامه ریزی تاکتیکی  :

انتخاب وسیله ها وهدف های کوتاه مدت برای رسیدن به هدف های میان مدت

  • (تعیین شده یا تحمیل شده یا قراردادی پذیرفته شده )

  • چنین برنامه ای را برنامه میان مدت هم می گویند .

  • ارتجاعیون دست به کار برنامه ریزی تاکتیکی اند 

        برنامه استراتژیک :

  • انتخاب وسیله ها /انتخاب هدف های کوتاه مدت و بلند مدت

  • آرمان ها در این برنامه یا تعیین شده اند یا توسط بالا دست ها تحمیل شده اندیا بطور قراردادی پذیرفته شده اند

  • این برنامه ها بلند مدت هستند .

  • فعالان دست به کار برنامه استراتژیک هستند .

  • این گروه  برنامه ریز ها دوراندیش تر از ارتجاعیون یا غیر فعالان هستند .

     برنامه ریزی هنجاری  :

  • مستم انتخاب صریح وسیله ها ،هدفهای کوتاه مدت و بلندمدت و ایده آل هاست

  • این برنامه ریزی به طور نامحدودی ادامه می یابد و افق مشخصی ندارد

  • طرفداران گرایش تعاملی به برنامه ریزی هنجاری می پردازند

  • آرمان در این برنامه ریزی نقش اصلی را برعهده دارند .

    نتیجه:

    این 4 نوع برنامه ریزی آشکارا به طور روز افزونی رواج می یابند .برنامه ریزی عملیاتی نه تنها کوتاه مدت ترین است بلکه به سیستم های فرعی کوچک سازمان نظر دارد و جداگانه به آن می پردازد

    برنامه ریزی تاکتیکی با چشم انداز میان مدت وبا تعامل میان سیستم های فرعی وارتباط متقابل آن با سازمان سرو کار دارد. برنامه ریزی استراتژیک بلند مدت تر است  نه تنها روابط درونی ،بلکه روابط میان سازمان ومحیطی که با آن در ارتباط مستقیم است و برآن مقداری تأثیر می گذارد رادربرمی گیرد .برنامه ریزی هنجاری به طور نامحدودی ادامه دارد با همه روابط درونی و بیرونی و با سازمان و محیط زمینه ی آن که هیچ تأثیری بر آن ندارد ولی از آن تأثیر می پذیرد سرو کار دارد 

     

گرایش مربوطه

آرمان ها

هدف های میان مدت

هدف های کوتاه مدت

وسیله ها

انواع برنامه ها

غیر فعال

داده شده

انتخابی

داده شده

انتخابی

عملیاتی

ارتجاعی

داده شده

انتخابی

انتخابی

انتخابی

تاکتیکی

فعال

داده شده

انتخابی

انتخابی

انتخابی

استراتژیک

تعاملی

انتخابی

انتخابی

انتخابی

انتخابی

هنجاری

جمعبندی:

درباره ی سطوح برنامه ریزی بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد یکی از دلایل عدم توافق این است که تعریف نهادهای آموزشی در دوره های تحصیل و در کشورهای مختلف یکسان نیست و گستره ی فعالیت های این نهادها با هم متفاوت است

به دلیل سرعت تغییرات بیشتر ،عدم اطمینان نسبت به آینده ،آشفتگی و سایر

ویژه گی ها ضرورت تدوین چشم اندازها و برنامه های بلند مدت و میان مدت را افزون تر کرده است .

در چند دهه اخیر ،تحولات و تغییرات سریع فناوری نشان می دهد که برنامه ریزی های آموزشی بلند مدت از کارایی کمتری برخوردار بوده است .(مشایخ ،1393،ص 75)

مراحل برنامه ریزی از دیدگاه های متفاوت

فرایند های برنامه ریزی:

   رالف تایلر در کتاب خود تحت عنوان اصول اساسی برنامه آموزشی و درسی برای برنامه ریزی چهار مرحله قائل است.

  • تعیین اهداف

  • انتخاب تجارب یادگیری

  • گسترش فرآیندتدریس

  • ارزشیابی برنامه آموزش ( تایلر , 1376 , ص 8 )
    سیروس منظور نیز در برنامه ریزی آموزش و پرورش 5مرحله را تشخیص می دهد

    1)مرحله تدوین فعالیت ها(تعیین و تعریف هدف های آموزش و پرورش)

    2تعیین استراتژی (شناخت مشکلات و امکانات،تعیین اولویت ها و ایجاد تعادل بین نظام آموزشی و نیازندی ها وامکانات ملی و)

    3)مرحله تدوین برنامه(جنبه فنی برنامه ریزی)/ 4)مرحله اجرا

    5)مرحله ارزشیابی و پژوهش(مبانی برنامه ریزی آموزشی،فیوضات،ص117)

    درتعریفی دیگر فرآیند نظام برنامه ریزی آموزشی شامل موارد زیر است

    تدوین برنامه /تلفیق برنامه /تصویب برنامه /نحوه اجرا و چگونگی ارزشیابی برنامه( تقی پور ظهیر , 1372 , ص 17)

 

ونتلینگ (1996) نیز فرآیند آموزش را متشکل از سه جزء اصلی :

برنامه ریزی : تعیین اهداف و چگونگی دستیابی به آنها

اجرا: انجام عملیات ضروری جهت دستبابی به اهداف

ارزشیابی بررسی میزان موفقیت برنامه در دستیابی به اهداف میداند . او در این مدل نیاز سنجی را جزئی از برنامه ریزی تلقی می نماید ( ونتلینگ , 1995 , ص 24 )

سانی استوت (1993) و مارتاریوس (1996 ) و جاکوبی بامروف

مراحل کارکرد آموزش را به شرح زیر بیان کرده اند .

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


Steven's notes gerafikminu Kimberly rimut zocadliti narvanvsbz harmoneytbaran آینده به شما نزدیک است مطالب اینترنتی modirans